.comment-link {margin-left:.6em;}

سکوت سنگين

Saturday, September 29, 2007

اندر احوالات جشنواره بين المللی فيلم ونکوور

من تا آخر جشنواره ونکوور نمی‌رسم پست غير جشنواره‌ای بکنم. توی همين پست، فيلمهايی رو که می‌بينم هر شب امتياز می‌دم و خيلی تلگرافی راجع‌بهشون می‌نويسم. فيلمهايی هم که برنامه دارم روز بعدش ببينم می نويسم. اگر می خواين بريد خبرم کنيد. فيلمهايی که اضافه می‌شن بالای قبلی‌ها هستند. در ضمن بخاطر تسريع در نوشتن (ترجمه اسامی فيلمها و معادل‌نويسی برای نام‌های خارجی) همه چيز رو به انگليسی می‌نويسم.


Go Go Tales 4/10 :

Outsourced 6/10 :

The Flight of the Red Balloon 6/10 :

I Served the King of England 7/10 :

The Last Mistress 8/10 :

A Band's Visit 7/10 :

Bliss 7/10 :

4 Months, 3 Weeks & 2 Days 7/10

Fados 7/10 : Almost about 10-15 clips of Fado music, a gipsy kind of music that was invented two centuries ago, very Spanish, no plot at all.

Persepolis 8/10 : Great adaptation, good sense of humor, a little bit biased and darker than the source material,

The Edge of Heaven 7/10 : Honest, the gimmick is used before, lots of chance encounters, gives you a good feeling at the end though, realist characters (most of them).

One Hundred Nails 6/10 : a film of atmosphere, I wouldn't say boring but would have been better if it was shorter, nice imagery, good use of stereotypes, good beginning that doesn't match the body of the movie.

Empties 8/10 : Great Czech movie from the director of Kolya, good sense of humor, involving, lots of sub-plots that all pay off at the end, likable character especially the main protagonist.

The Diving Bell and the Butterfly 9/10 : Great visualistic idea coherent with the theme, sensational but never manipulative, good pace, proves that even a frequently tried subject matter can be novel under a new light.

Forbidden Lie$ 9/10 : Fabulous, shows that a documentary can be as thrilling as a fiction film, you should see it for yourself.

Terror's Advocate (Barbet Shroeder) 6/10 : Documentary about a controversial lawyer, good subject matter, too long for its own good, getting into some unnecessary details, good juxtaposition of different viewpoints, my favorite quote: "Interviewer: Would you defend Hitler? Verges (the lawyer): yes, I even would defend Bush!"

Goya's Ghosts (Milos Forman) 6/10 : Sadly shows how a brilliant crew, excellent cast and good historical material can fail to produce a satisfactory film, Good production design, bad story and pool character arks, unlikable characters, promising credits.

7 Years (Jean-Pascal Hattu) 4/10 : Way too ambitious for the talent of its director, unconvincing, shallow (pretends to be deep though), good end credit sound track (who is the singer?), unbelievable characters.

Import Export (Ulrich Seidl) 7/10 : austere realism, makes you sympathize with the characters, sad and cruel, graphic depiction of defenseless women's predicament.

Dans la Ville de Sylvie (Jose Luis Guerin) 7/10 : a simple one-line plot stretched into a feature-length movie, visually dazzling, scarce dialog, beautiful girls, poetic atmosphere, kinda experimental.

Before the Devil Knows You Are Dead (Sidney Lumet) 6/10 : What was the point of making this movie for someone who has Dog Day Afternoon in his ouevre?, quite similar structurally to Kubrick's masterpiece "The Killing", the time shifting gimmick doesn't bring much into the movie, some good sequences, character motivations not satisfactory of at least vague.

Jellyfish (Shira Geffen and Etgar Keret) 7/10 : a multi-narrative story, some subplots are under-developed, good imagery at some points, good sense of humor, the character arcs for some characters are not believable, good effort for a first-time director.

Redacted (Brian De Palma) 7/10 : meant to be realistic, it is realistic at some points, moving and shocking, made up of some true clips on the internet, the message is clear: war is a bad thing.

Help me Eros (Kang-sheng Lee) 5/10 : I've had enough of these semi-artistic Eastern films, not new at all despite all effort.

Counterfeiters (Stefan Ruzowitzky) 8/10 : German cinema must be revered these days, another surprise, true story of a Jewish counterfeiter who gives service to Nazis, moral dilemmas, realism, good story.

Savages (Tamara Jenkins) 6/10 : Conventional melodrama about a middle-aged brother and sister who come to terms when they feel obliged to nurse their old father, good perf by Philip Seymour Hoffman, some laughs here and there, not deep and involving as it tries to.

Ploy (Pen-Ek Ratanaruang) 7/10 : I'm not sure to give it 7 or 8 out of 10, elegant mood, good pacing, artistic mise-en-scene, bad action at the end, some quibbles on some sequences, well-done dreamy state.

Jane Austen Book Club (Robin Swicord) 7/10 : Based on a popular novel, great sense of humor, predictable story, good pace.

Caramel (Nadine Labaki) 8/10 : A surprise from Lebanon, Story of a group of young Lebanese women, Laugh out loud and sometime contemplative, very smart, great acting from most of the cast.

10+4 (Mania Akbari) 6/10 : Autobiographical story of Mania Akbari who directs and stars in it, sad, semi-documentary, Sometimes playing with Kiarostami's style becomes annoying, honest.

Atonement (Joe Wright) 5/10 : Based on the best-selling novel of Ian McEwan, surprisingly predictable, British accent, strong production design and good imagery, very classic for a modern writer and the adaptation doesn't help either, poor flashbacks, occasional good sequences.

Girl Cut in Two (Claude Chabrol) 6/10 : The story of an old writer falling in love with a young woman, conventional, brilliant performance by Benoit Magimel (thanks God Juliet Binoche is finally married someone up to par!), I never understood why Chabrol is a big name in French cinema!

Lust, Caution! (Ang Lee) 9/10 : Another gem from Lee, great cinematography, brilliant editing, fabulous acting, amazing direction, acceptable story, good pace (you never feel it's 150 minutes), perfect sex and inherent to plot, could have better ending though.

Alice's House (Chico Teixeira) 7/10 : Dysfunctional families, extra-marital relationships, stressful, sad, good acting.

Friday, September 21, 2007

باز هم جشنواره فيلم ونکوور


مدتيه که می‌خوام اينجا درباره فيلمهای مهم جشنواره ونکوور (۲۷ سپتامبر تا ۱۲ اکتبر) بنويسم ولی وقت نمی‌کنم. بهرحال هنوز هم دير نشده و يه هفته‌ای به شروع جشنواره زمان هست. در ضمن اگر ونکوور هم نيستيد نگاهی به اين مطلب بندازيد بهرحال شايد فيلمها گيرتون اومد.

۱. ‍پرسپوليس (Persepolis)
- ساخته شده از روی يک کتاب مصور محبوب.
- مرجان ساتراپی داستان زندگی‌اش را به شکل مصور درآورده بود و حالا به کمک يه کارگردان فرانسوی فيلم انيميشنی از روی آن ساخته.
- جذاب‌ترين برای ما ايرانی‌ها.
- همين پريروز فرانسه،‌ رسما پرسپوليس را به عنوان نماينده کشورش به اسکار فرستاد. احتمال نامزدی اسکار خيلی بالاست.

۲. پلوی (Ploy)
- فيلمی از يک کارگردان سرشناس تايلندی
- تاثيری که دختری جوان روی رابطه يک زن و شوهر می‌گذارد.

۳. معشوقه پير (Une Vieille Maitresse)
- فيلمی به کارگردانی «کاترين بريا» (رومانس، دختر چاق ...) و بازی ايژيا آرجنتو.
- هردوی اينها به جنجالی بودن در صحنه سينمای هنری و مستقل شهرت دارند.
- ولی ظاهرا اين فيلم با سبک مرسوم هر دو متفاوته.

۴. دقت! شهوت (Lust, Caution)
- از «آنگ لی» کارگردان مستعد «کوهستان بروکبک».
- برنده جايزه شير طلايی ونيز.
- تونستم اين فيلم رو قبل جشنواره ببينم. تقريبا همه عناصر فيلم خوب و کم‌اشکال هستند و با اينکه زمان فيلم دو ساعت و نيم است آخرش احساس خستگی نمی‌کردم. هرچند با اين همه، «لی» نتونسته به بلوغ و پختگی شاهکارش، «کوهستان بروکبک» نزديک بشه.
- صحنه‌های سکس باعث شده اين فيلم توی آمريکای شمالی درجه NC-17 بگيره. واقعا هم سکس‌اش بی‌پرده است. اگه اذيت‌تون می‌کنه بی‌خيالش بشيد.

۵. چتر دريايی (Jellyfish)
- فيلمی اسراييلی و تحسين شده در کن و برنده جايزه دوربين طلايی.

۶. ارواح گويا (Goya's Ghosts)
- فيلمی از «ميلوش فومن» کارگردان تحسين شده «پرواز بر فراز آشيانه فاخته» و «آمادٰ‌ئوس».
- با بازی «خاوير باردم» (رابرت دونيروی اسپانيا؟) و «ناتالی پورتمن» هميشه دوست‌داشتنی.
- داستان زندگی فرانچسکو گويا نقاش مشهور اسپانيايی.

۷. دختر دو تکه (The Girl Cut in Two)
- به قول منتقدی «کلود شابرول»‌ هم مثل «وودی آلن»‌ نمی‌تونه يک سال فيلم نسازه.

۸. لبه بهشت (The Edge of Heaven)
- از «فاتح اکين» کارگردان تحسين شده «Head-on»
- باز هم موضوع رابطه آلمانی‌ها با ترک‌های مهاجر
- برنده جايزه بهترين فيلمنامه کن

۹. حباب غواصی و پروانه (The Diving Bell and the Butterfly)
- برنده جايزه بهترين کارگردانی در کن
- ساخته شده از دفترچه خاطرات يک آدم فلج (که فقط پلکش تکون می‌خورده و برای هر حرف خاطراتش بايد پلک چشمش رو چند بار باز و بسته می‌کرده).

۱۰. قبل از اينکه شيطان بفهمد مرده‌ايد (Before the Devil Knows You Are Dead)
- از سيدنی لومت («بعدازظهر سگی» و «دوازده مرد خشمگين»)
- به همراهی گروهی از بازيگران مشهور.
- سرقت از يک جواهرفروشی.

۱۱. تاوان (Atonement)
- فيلمی از «جو رايت» کارگردان جوان «غرور و تعصب»
- با بازی «کيرا نايتلی»
- از روی رمان معروف «ايان مک‌ايوان»
- رومانس در بستر جنگ ...

۱۲. چهار ماه، سه هفته و دو روز (Four Months, Three Weeks & Two Days)
- فيلم رومانيايي برنده نخل طلای امسال کن
- ديدن اين فيلم رو از دست نديد!

۱۳. Redacted
- فيلمی آمريکايی به کارگردانی «برايان دی پالما» که در جشنواره ونيز اشک بعضی از منتقدان را درآورد.
- داستان واقعی يک گروه سرباز آمريکايی که به يک دختر عراقی تجاوز و خانواده‌ش رو قتل‌عام می‌کنند.
- شير نقره‌ای ونيز رو برد ولی بعضی‌ها هم به احساسات‌گرايی افراطی محکومش کرده بوند.
- منتقدان در ونيز ده دقيقه به‌طور ايستاده برای فيلم کف زدند.
- ساختار نيمه مستند

۱۴. فرشته سنگی (The Stone Angel)
- فيلمی کانادايی با بازی «الن برشتاين» (مرثيه‌ای برای يک رويا).
- پسری به همراه همسرش مادرش را می‌خواهد به خانه سالمندان بفرستد ولی قبل از آن مادر از خانه فرار کرده و گذشته‌اش را مرور می‌کند.

۱۵. وکيل مدافع وحشت (Terror's Advocate)
- فيلمی از کارگردان قديمی «باربت شرودر»
- مستندی راجع به داستان واقعی وکيلی که از جنايتکاران نازی جنگ جهانی دفاع می‌کرده.

اينها فقط مشتی از خروار صدها فيلم جشنواره امسال بود. ضمنا بعضی از اينها بعدا اکران عمومی می‌شن و اگر نديديد هم احتمالا می‌تونيد بعد ببينيد...

Thursday, September 06, 2007

پاواروتی هم رفت. بعد از غولهای سينما نوبت اين غول موسيقی بود که بره اون دنيا. اميدوارم ديگه فرشته مرگ غولهای ادبيات رو بی‌خيال شه. نمی‌دونم چرا يه حس بدی هی داره بهم می‌گه تا آخر ۲۰۰۷ مارکز هم می‌ره...

Monday, September 03, 2007

در جستجوی پدر


کارگردان بداخلاق فرانسوی، «موريس پيالا»، که خودش را بهترين کارگردان فرانسه می‌دانست (جدا اگر کسی نظر غير از اين داشت شاکی می‌شد) فيلمی فوق‌العاده داره به اسم «برای عشق‌مان» (A Nos Amourُs، روی ترجمه اسم مطمئن نيستم البته). فيلم راجع به بلوغ دختر جوانی است که نقشش را «سندرين بونر» بازيگر تازه‌وارد آن دوران بازی می‌کند. نقش پدر هم با خود «موريس پيالا» است. ناگهان به شکل غيرمنتظره‌ای پدر تصميم می‌گيرد خانواده‌اش را ترک کند و دخترش را به همراه برادر و مادر تنها بگذارد. برادر نمی‌تواند برای دختر هيبت پدر را داشته باشد و دخترک سعی می‌کند در آغوش پسرهای خام و سطحی دوروبرش جای خالی پدر را پر کند (فرويد قربونت برم که همه‌جا هستی!) و در يک چرخه خودتخريبی و بی‌بندوباری فرو می‌رود و در انقلاب جنسی آن دوران غرق می‌شود. بازگشت غيرمنتظره پدر در پايان فيلم (که در فيلمنامه نبود و حتی بازيگران هم نمی‌دانستند که پيالا قرار است در اين صحنه وارد شود) هم خيلی دوست‌داشتنی است.
خلاصه اينکه ديالوگ زير درست قبل ناپديد شدن پدر بين پدر و دختر ردوبدل می‌شود. صميميت ظریف، نهفته و بدون اغراقی که بين آن دو در اين صحنه هست را، مخصوصا وقتی پدر در مورد چال صورت دخترش صحبت می‌کند، خيلی دوست دارم.

(دختر از پيش دوست‌پسرش ديروقت به خانه برگشته و متوجه می‌شود پدرش هنوز بيدار است)

- اين وقت خونه اومدنه؟
- گفتم که نصف شب.
- ساعت يک شده.
- خب حالا خيلی فرق نداره.


- پسره کيه؟
- کدومشون؟
- فکر کردی من احمقم؟ اسمش چيه؟
- برنار.
- برنار چی؟
- برنار ترويس.
- چکارس؟
- رفته سربازی.
- منظورم اينه که کارش چيه؟
- برای عموش کار می‌کنه. با مادربزرگش زندگی می‌کنه.
- (فکر می‌کند‌) می‌خوای باهاش ازدواج کنی؟
- (می‌خندد) می‌تونی منو الان در حال ازدواج ببينی؟
- پس چرا می‌بينيش؟
- فقط با هم بيرون می‌ريم. معنيش اين نيست که من می‌خوام باهاش ازدواج کنم. مگه نه؟ (پدر عينکش را برمی‌دارد و چشمانش را می‌مالد)‌ خسته به نظر می‌رسی. نمی‌خوای بخوابی؟
- تو چی؟ مامانت فردا پدرت رو درمياره.
- آره الان می‌رم. خسته‌ام. شب بخير (پدر را می‌بوسد) چشمات چی شده؟‌ زرده.
- زرد؟
- به خدا.
- (پدر چشمانش را در آينه می‌بيند) خل شدی. همش سفيده. (روپوش‌اش را درمی‌آورد)‌ چند هفته اخير فرق کردی.
- من؟ چطور؟
- نمی‌دونم. ديگه نمی‌خندی.
- من؟



- چيزی شده؟
- هيچی.
- قبلا خيلی بيشتر می‌خنديدی. همين يکی دو ماه پيش. الان بيحوصله‌ای.
- نه بيحوصله نيستم. تصور خودته.
- و با اين لجبازی‌ت بهم نمی‌گی چرا.
- چيزی نيس بخدا.
-‌ يه ماهه که عوض شدی.
- آره؟‌ چرا زودتر به من نگفتی؟
- زياد پيش نمياد با هم حرف بزنيم.


- آره ولی دليل نمی‌شه. تويی که داری عوض می‌شی. به نظر غمگين ميای.
- غمگين نيستم خسته‌ام.
- خيلی کار می‌کنی.
- فکر کنم از اين خونه برم.
- بری؟ کجا؟
- به خودم مربوطه.
- به اين فکر کردی که ما بايد چکار کنيم؟
- راستش آره [مکث] برادرت رييس خانواده خواهد بود.
- يه برادر کافی نيس.
- بالاخره يه روزی می‌رسه که به اين نتيجه می‌رسی ديگه بسه. شايد اون روز برای من رسيده.
- از اوضاع اينجا خسته‌ای؟
- روزی می‌رسه که... آره خسته می‌شی.
- يه زن ديگه داری. می‌دونم. مردم واسه همين می‌ذارن می‌رن.
- خب آره. اين تو رو ناراحت می‌کنه؟
- خب معلومه.
- چرا واست مهمه؟
- بالاخره پدرم هستی.
- خب که چی؟ پدرت هستم. همين.
- آره ولی [مکث] نمی‌تونم تو رو با زن ديگه‌ای مجسم کنم.
- آره ولی تو چيزی نشنيدی.
- حتما. ولی اينم نمی‌تونم تصور کنم که بذاری بری.
- امشب من تو رو با برنار ترويس مجسم کردم.
- آره؟‌ (می‌خندد)
- (لبخند) فکر کردی پدر و مادر قوه تخيل ندارن؟
- چرا.
- از اين برنار خسته نشدی؟
- نه. وگرنه باهاش بيرون نمی‌رفتم.
- پس باهاش می‌ری؟
- نه منظورم اينه که باهاش سينما نمی‌رفتم.
- عجيب نيست که پدر و مادر هيچوقت با بچه ها در اين مورد حرف نمی‌زنن؟
- درباره چی حرف نمی‌زنن؟
- «اين»!


- الان فقط يه دونه داری. اون يکی رو کی از دست دادی؟ (اشاره می‌کند به گونه دخترش) دو تا چال داشتی.
- می‌دونم.
- اون يکی کجا رفت؟
- نمی‌دونم. خسته شد و رفت.
- هر روز دارم باهات زندگی می‌کنم و متوجه اين نشده بودم. ولی نگران نباش با يه دونه هم باز خوبی. حالا برو بخواب. شب بخير.
- بالاخره يه گفتگوی خوب داشتيم.